معنی له در فرهنگ لغت
- صفحه اصلی
- معنی له در فرهنگ لغت
معنی نسل های زیادی تعریف کلمه نسل های زیادی در فرهنگ لغت آنلاین المعانی مبحث مورد جستجو موضوع همه است در فرهنگ لغت فارسی فارسی-عربی فرهنگ لغت جامعی که شامل معنی لغات و جملات عربی میشود. صفحه 1
به خواندن ادامه دهیدمعنی وحده لاشریک له - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیدمعنی محتمل - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیدبلاهت. بلاهة. || در اصطلاح علم اخلاق ، طرف تفریط است در حکمت و عبارت از تعطیل این فوت بود به اراده نه از روی خلقت ، و بالجمله طرف تفریط حکمت را بله گویند. ( از فرهنگ علوم عقلی از اخلاق ناصری ص 83 ).
به خواندن ادامه دهیدمعنی اله - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... آ له*اله*::در زبان لری بختیاری به معنی سرخ کم رنگ. aloh.
به خواندن ادامه دهیدلغتنامه دهخدا. له . [ ل َه ْ ] (اِ) شراب . باده ٔ انگوری . شراب انگوری . (برهان ) : هرچه بستاند از حرام و حرج. از بهای نماز و روزه و حج. یا به له یا به منگ صرف کند.
به خواندن ادامه دهیدمعنی منظور - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیدمعنی واژه له در لغت نامه دهخدا در پارسی ویکی ... (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). تعداد نمایش: « قبلی صفحه ۱ از ۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ...
به خواندن ادامه دهیدبیانگر ( حق و باطل ) برگزیده. فرقان : فرقان در لغت به معنی وسیله تمیز حق از باطل است و بطور کلی هر چیزى که حق را از باطل ، مشخص سازد ، فرقان نام دارد و لذا روز جنگ بدر در قرآن به عنوان یوم الفرقان ...
به خواندن ادامه دهیدفرهنگ معین یکی از فرهنگهای مهم واژگان فارسی است. نویسنده این فرهنگ دکتر محمد معین بوده و ناشر آن انتشارات امیرکبیر است. این فرهنگنامه اولین بار در سال ۱۳۵۰ پس از فوت دکتر محمد معین با همت ...
به خواندن ادامه دهیدو رجوع به علم برین شود. - || نام کتابی بوده از تصانیف پادشاه کامل خردمند، تهمورث ملقب به دیوبند، و معنی ترکیبی آن یعنی عقل اول ،چه فرهنگ به معنی عقل است و بر بالاترین همه عقول و آن نیز اول همه است ...
به خواندن ادامه دهیدجستوجوی «له» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
به خواندن ادامه دهیدفرهنگ لغت فارسی. فرهنگ واژگان، فرهنگ لغت، واژه نامه، لغت نامه، فرهنگ یا فرهنگنامه کتابی است که در آن معانی واژه های یک زبان معین با توضیحات مربوط به ریشه شان، تلفظ شان، یا اطلاعات دیگر مربوط به آنها به ترتیب حروف الفبای ...
به خواندن ادامه دهیدلغتنامه دهخدا. واژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) به لغت زند و پازند به معنی کلمه باشد که لفظ است و آن از دو حرف یا بیشتر مرکب میشود. (ازبرهان ). واژه کلمه را گویند. (رشیدی ). پهلوی : واچک (قول و کلام )، مرکب از واچ ...
به خواندن ادامه دهیدلغتنامه دهخدا. فرهنگ . [ ف َ هََ ] (اِ) (از: فر، پیشوند + هنگ از ریشه ٔ ثنگ اوستایی به معنی کشیدن وفرهختن و فرهنگ ) هر دو مطابق است با ادوکات و اِدوره در لاتینی که به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و ...
به خواندن ادامه دهیدهو الشرع الذی شرعه اﷲ. (تعریفات ) : یکی روز بود که عیسی تعلیم میداد معتزله نشسته بودند و او ناموس می آموزانید. (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 50 ). یهودیان گفتند که ناموس داریم در ناموس ما مرگ بر وی واجب است ...
به خواندن ادامه دهیدتوجه. جهت ورود به نسخه جدید دیکشنری آنلاین بر روی لینک زیر کلیک نمایید: ورود به سایت واژگان. دیکشنری آنلاین انگلیسی به فارسی و فرهنگ لغت فارسی به انگلیسی.
به خواندن ادامه دهیدبپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی مستند - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
به خواندن ادامه دهیدآدلی ( Adlı ) نام پسرانه ترکی به معنی نامدار. آدلی ریشه ترکی دارد چرا که اسم و نام در زبان ترکی " آد" است و لی صفت انتساب می باشد. پسرانه آدلی. دخترانه آدلیا. این اسم ، یک اسم دخترانس نه پسرانه. معنی ...
به خواندن ادامه دهیداستفاده، تکثیر و به اشتراک گذاری اطلاعات پارسی ویکی با ذکر منبع آزاد است. لغت نامه دهخدا به صورت آنلاین با قابلیت جستجو و مرور سریع واژگان فارسی به همراه سامانه توسعه و افزودن و ویرایش واژه و ...
به خواندن ادامه دهیداز نام هایی مانند آلنا و هلنا گرفته شده و ریشه های لاتین ، عربی و هندی دارد. این در زبانهای مختلف به معنای "مهربان" یا "جذاب" است. لنا : نور - پرتو نور - درخشان - فقط برای ما - نمکین . یعنی فرشته کوچک ...
به خواندن ادامه دهیدلغتنامه دهخدا. معنی فکر. [ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) اندیشه . ج ، افکار. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : من اندر چنین روز و چندین نیاز به اندیشه در، گشته فکرم دراز. فردوسی .
به خواندن ادامه دهیدواژه. . . لَغَت در گویش کرمانی معنی لگد می دهد. لغت عشق: فرهنگ تعابیر عشقی. در لغت عشق، سخن جان ماست. ما سخنیم این طلل ایوان ماست. شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۷. ( لغة ) از ...
به خواندن ادامه دهیددر فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... معنی لَهُ: برای او - برای اوست - فقط برای اوست ( اگر ابتدای جمله بیاید) ریشه کلمه: جمل (۱۱ بار) اجزاء جمع شده. در اقرب الموارد هست چرا قرآن همه یکبار به ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی له و علیه - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیددیکشنری. دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی له له - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
به خواندن ادامه دهیدفرهنگ لغت مازندرانی(حرف الف) در زبان عرب و فرهنگ وحی، اله بر هر معبودی که عابدان در پیشگاهش خضوع کنند، اطلاق می, جلالی و جمالی است و جز بر او اطلاق نمی شود: هو الله الخالق الباری المصور له ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی له در دهخدا, معنی له در فرهنگ معین, معنی له در فرهنگ عمید, له در حل جدول, مترادف و متضاد له, معنی له در زبان مازندرانی, معنی له در فرهنگ هوشیار ... (لغت نامه ٔ اسدی ذیل لغت جخش). || سیلاب. (به لهجه ...
به خواندن ادامه دهیدکمر یا کجکمر یا لومبار ( lumbar ) ( در فرهنگ فارسی معین و لغت نامه دهخدا) ناحیه ای از تنه است که از بالا محدود به سطح افقیست که از کنار تحتانی دوازدهمین زوج دنده های قفسهٔ سینه می گذرد و از پایین محدود به سطحی افقی می شود که از ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی عنصر آدرس پذیر تعریف کلمه عنصر آدرس پذیر در فرهنگ لغت آنلاین المعانی مبحث مورد جستجو موضوع همه است در فرهنگ لغت فارسی فارسی-عربی فرهنگ لغت جامعی که شامل معنی لغات و جملات عربی میشود. صفحه 1
به خواندن ادامه دهیدفرهنگ واژه های سره. یک معنی دیکر هم دارد یعنی له شده و فروپاشیده. بر له یعنی بر نفع. بر علیه یعنی بر ضرر. لهِ بر نفع او. علیه بر ضرر او. برای او ، به نفع. برای اوست. لَه: درگویش بختیاری ب معنی جای ...
به خواندن ادامه دهیدله - معنی در دیکشنری آبادیس. له - معنی در دیکشنری آبادیس له مترادف له فارسی به انگلیسی to him, for him, pro, pole, polander, crushed, trod, squashy, trod upon مترادف ها pro (حرف اضافه) بخاطر، له لغت نامه دهخدا له.
به خواندن ادامه دهیدمعنی واژهٔ له در لغتنامه دهخدا به فارسی، انگلیسی و عربی از واژهیاب ... فرهنگها:: لغتنامه ... این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
به خواندن ادامه دهیدبپرس. سوالت رو اینجا بپرس همه سوال ها. معنی مکنت - معانی، لغت نامه دهخدا، فرهنگ اسم ها، فرهنگ معین و عمید، مترادف و متضاد و ... در فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.
به خواندن ادامه دهیددر فرهنگ لغت آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید ... موصی له:موصی به معنی کسی که وصیت میکند و له که به آن اضاف شود به این معنی میشود که کسی که درحقش وصیت شده مالی بهش می رسد ...
به خواندن ادامه دهیدمعنی. له. پخش صوت. معنی = آله . آلوه . اله : عقاب . مترادف 1- آبگز، فاسد، لهيده 2- پاشيده، خرد، شكسته، كوبيده، كوفته 3- مضمحل. انگلیسی pro, crown. عربی عاهرة محترفة، لاعب محترف، وجهة النظر المؤيدة، طليعة.
به خواندن ادامه دهیدچه بخواهید با ما کار کنید و چه علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد محصولات ما هستید، مایلیم از شما بشنویم.